به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «اصول اخلاق اجتماعی» اثری از پژوهشکده تحقیقات اسلامی است که در آن به بررسی موارد متعدد از اخلاق های اجتماعی پرداخته و «حوزه نیوز» به انتشار این مباحث در شماره های گوناگون می پردازد .
* حفظ وحدت
سـازگـاری، الفـت، هـمـگـامـی و هـمـدلی بـا هـمـکـیـشـان در شـؤون زنـدگـی، از اصـول اخـلاق اجـتـمـاعـی اسـت کـه اسـلام بـدان، عـنـایـت ویـژه دارد و هـرگز رضا نمی دهد که یکپارچگی و وحدت جامعه اسلامی دچار تزلزل و تفرقه گردد؛ هر کس برای خود راهی بپوید و هر گروه برای خویش، مسیری تعیین کند.
اتّحاد و یکسویی، لازمه حیات است و عقل و شرع بر این ملازمه، اتفاق دارند؛ تفرقه راهی به سوی نابودی است و انسانِ تک رو، تیشه به ریشه خویش می زند و چنین کاری از دیدگاه خدا و خرد محکوم است و مؤمنان و خردمندان، موظف به ایجاد و حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه اند.
تفسیر وحدت
در فـرهـنـگ اهـل بـیـت عـلیهم السلام وحدت، معنای خاصّ خود را دارد و آن، یکدلی و هماهنگی بر گـرد حـق و تـمـرکـز هـمـه نـیـروهـا بـرای تـحـکـیـم و بـر پـایـی حـق و نـابـودی بـاطـل اسـت؛ آنـان کـه سـخن یاوه می گویند و از حق روی گردانند، گر چه اکثریت جامعه را هم تشکیل دهند، تفرقه افکن و ضد وحدت محسوب می شوند و آنان که سنگ حق را به سینه می زنند و از باطل گریزانند، وحدت آفرین و مخالف تشتّت و تفرقه اند گرچه تعدادشان از انگشتان دست هم تجاوز نکند؛ امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه می فرماید:
(اَلْجَماعَةُ اَهْلُ الْحَقِّ وَ اِنْ کانُوا قَلیلاً وَ الْفُرْقَةُ اَهْلُ الْباطِلِ وَ اِنْ کانُوا کَثیراً)۴۱۱
جـمـاعـت (و مـرکـزیـت) اهـل حق هستند گر چه اندک باشند و تفرقه افکنان اهل یاوه اند گر چه فراوان باشند.
و منظور رسول اکرم (ص) که فرمود:
(...اِنَّ الْجَماعَةَ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذابٌ)۴۱۲
این است که اهل حق، جماعت اصلی است و باطل گرایان، وحدت شکن اند.
همان هایی که قرآن مجید، رسول اکرم (ص) را از آنان جدا کرده و فرموده است:
(اِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْءٍ)۴۱۳
کـسـانـی کـه آیـیـن خـویـش را پـراکنده ساختند و گروه گروه شدند، تو هیچ رابطه ای باآنان نداری.
و ضـمن مشرک خواندن تفرقه افکنانی که روی هوا و هوس و دنیا پرستی، انشعاب دینی ایجاد می کنند، به مسلمانان هشدار می دهد که به هوش باشند و در چنین گردابی، غرق نگردند:
(...وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ # مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً...)۴۱۴
از مشرکان نباشید؛ ازکسانی که دین خود را پراکنده ساختند و دسته دسته شدند.
عزلت از غیر خوش آید نه ز یار // دامن صحبت یاران مگذار
یار از یار کند کسب کمال // یار از یار برد جاه و جلال
یار با یار به هم جان و تن اند // سخت پیوند چو روح و بدن اند
تن ز جان زندگی آموز بود // جان به تن بندگی اندوز بود
تن بی جان چه بود؟ مرداری // جان بی تن که بود؟ بیکاری ۴۱۵
شعار استراتژیک
(وحدت) شعار استراتژیک و آرمان قرآن است که با شعور در آمیخته و جامعه توحیدی اسلام را سـامـان مـی دهـد، پـیـونـد آن را بـا خـدا مـحکم می کند، هدایتش می نماید و از دوزخ رهایی اش می بخشد:
(وَاعـْتـَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بـَیـْنَ قـُلُوبـِکـُمْ فـَاَصـْبـَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها...)۴۱۶
هـمـگـی بـه ریـسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود، به یاد آورید که شما با هم دشمن بودید و او میان دل های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید و شما بر لب حفره ای از آتش بودید و خدا شما را از آن نجات داد.
این آیه ضمن یاد آوری دوزخ تفرقه و تشتّت دوران جاهلی، نعمت بزرگ برادری و اتحاد مدینه فـاضـله اسـلامـی را یـادآوری مـی کـنـد، بـه یـکـی از مـحـورهـای وحـدت (حبل اللّه) پرداخته، فرد و جامعه را به اتحاد و یکپارچگی فرا می خواند.
اهـل بـیـت وحـی (ع) نـیـز هـمراه قرآن، بر تحکیم این شعار اساسی اسلام، پای فشردند و با سـیـره و سـخـن خـویـش، آن را در جـامـعـه گـسـتـرش دادنـد؛ امـام بـاقـر(ع) نقل کرده که رسول اکرم (ص) در سرزمین (منا) برای مردم سخنرانی کرد و ضمن آن فرمود:
... قـلب بـنـده مـسـلمـان نـسـبـت بـه سـه چـیـز خـیـانـت نـمـی ورزد؛ خـالص کـردن عـمـل بـرای خـدا، خـیـرخـواهـی بـرای پـیشوایان مسلمانان و پیوند با جماعت آنان. مؤمنان با هم بـرادرنـد و خـون آنـهـا تلافی می شود (قصاص می شود) و آنها در برابر دیگران چون مشتی گره کرده اند.۴۱۷
آن حـضـرت با تشکیل حکومت اسلامی، پایه های وحدت را نیز پی ریخت و در نخستین گام، میان دو طـایـفـه بـزرگ مـدیـنـه ـ اوس و خـزرج ـ وحـدت ایجاد کرد و با مراسم (عقد اخوت)، یکایک مسلمانان را با هم برادر خواند و روز به روز بر استحکام آن افزود و بدون تردید، یکپارچگی، انـسـجـام، یـکدلی و وحدت کلمه ای که در صدر اسلام، بر جامعه حکمفرما بود، در هیچ زمانی میان مسلمانان و دیگران، یافت نشده است.
پـس از آن، اهـل بیت (ع) در اندیشه و در پی ایجاد و حدت بودند، گر چه دست ناپاک دسیسه، مسیر تاریخ را عوض کرد و ایشان به آرمان الهی خویش دست نیافتند، ولی تا آنجا که از عهده آنان بر می آمد، در تحکیم وحدت و انسجام امّت، لحظه ای درنگ نکردند.
امـیـرمـؤمـنـان صـلوات الله عـلیـه، در تـشـریـح اوضـاع پـس از ارتحال رسول اکرم (ص) می فرماید:
(... وَ اَیـْمُ اللّهِ لَوْلا مـَخـافـَةُ الْفـُرْقـَةِ بـَیْنَ الْمُسْلِمینَ وَ اَنْ یَعُودَ الْکُفْرُ وَ یَبُورَ الدّینُ لَکُنّا عَلی غَیْرِ ما کُنّا لَهُمْ عَلَیْهِ...)۴۱۸
بـه خدا سوگند، اگر بیم تفرقه میان مسلمانان نبود و (بیم) اینکه کفر باز گردد و دین بی اثر گردد، ما با مخالفانمان به گونه ای دیگر رفتار می کردیم !
ایـن سـخـن حـکـیمانه نشانگر توجه ویژه خاندان وحی به حفظ وحدت امت اسلامی است و اینکه آن بزرگواران، بهای گزافی را برای تحقق اتحاد و یکپارچگی مسلمانان می پرداختند.
محورهای وحدت
خداوند همواره، مردم را از تفرقه و جدایی بر حذر داشته و آنان را به وحدت کلمه فرا خوانده و محورهای اتحاد را نیز بدانان معرفی کرده که عبارتند از:
الف ـ توحید
قـرآن مـجـیـد علاوه بر مسلمانان، حتی پیروان دین مسیح و موسی علیهماالسلام رانیز به اتحاد بر محور توحید فرا می خواند و می فرماید:
(قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ اَلاّ نَعْبُدَ اِلا اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ...)۴۱۹
بگو: ای اهل کتاب، بیایید به سوی شعار مشترک میان ما و شما (گرد آییم) و آن این است که جز خـدا را نـپـرسـتـیـم و شریکی برایش نتراشیم و برخی از ما برخی دیگر را ـ به جز خدا ـ به آقایی برنگزینیم.
بـه یـقـیـن، اگـر موحّدان جهان ـ اعم از مسلمانان و اهل کتاب ـ حقیقتاً خدا را بپرستند و مؤ من و موحّد واقعی باشند می بایست از تشتّت و پراکندگی و اختلاف بپرهیزند، همان گونه که اگر همه پـیـامبران الهی در یک زمان و در یک مکان زندگی می کردند، کم ترین اختلافی با هم نداشتند، به تعبیر حضرت امام خمینی قدّس سرّه:
اگـر هـمـه انـبـیـا جـمـع شوند و همه اولیا جمع شوند، با هم اختلاف نمی کنند، یک کلمه اختلاف ندارند!۴۲۰
ب ـ رهبری پیامبر
خـداونـد مـتـعـال بـرای ایـنـکـه هـیـچ تـردیـدی در اطـاعـت از رسـول اکـرم (ص) بـاقـی نـمـانـد، بـا صـراحت بر اطاعت مستقیم از آن حضرت، به طور مکرر، تأکید کرده است:
(...ما اتیکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا...)۴۲۱
آنچه پیامبر برایتان آورده بگیرید، و از آنچه نهی کرده، خودداری کنید.
یعنی (هر چه پیامبر(ص) دستور می دهد، اجرا کنید و از هر چه نهی می کند، بپرهیزید زیرا او جـز از جـانـب خـدا امـر و نـهـی نـمـی کـنـد... و در ایـن آیـه اشاره دارد که اداره امور مردم به دست پیامبر(ص) و امامان جانشین آن حضرت است.)۴۲۲
مردم تا هنگامی که از رسول خدا(ص) اطاعت می کردند، از وحدت و یکپارچگی برخوردار بودند و در بـرابـر هـر دشـمـنـی، پـایـمـردی و مقاومت می کردند. قرآن مجید این انسجام و شوکت را در سایه پیروی از خدا و رسول (ص) می داند چنانکه عکس آن نیز صحیح است:
(وَ اَطیعُوا اللّهَ وَ رسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ...)۴۲۳
و (فـرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و نزاع نکنید که سست خواهید شد و شوکت شما بر باد خواهد رفت !
ج ـ قرآن و عترت
خـداونـد در آیـه ۱۰۳، آل عـمـران، بـا تـاءکـیـد از مـردم مـی خـواهـد کـه بـا تـمـسـّک بـه (حـبـل اللّه) انـسـجـام و وحـدت خـویـش را حـفـظ کـنـنـد تـا دچـار تـفـرقـه و تـشـتّت نگردند؛ و حبل اللّه همان قرآن و عترت پیامبر(ص) است:
امام باقر(ع) با قرائت آیه مزبور فرمود:
(آلُ مُحَمَدٍ(ص) هُمْ حَبْلُ اللّهِ الَّذی اَمَرَ بِالاِْعْتِصامِ بِهِ)۴۲۴
دودمان محمّد(ص) همان حبل اللّه است که خداوند، تمسّک به آن را فرمان داده است.
و رسـول اکرم (ص) در حدیث ثقلین ـ که مورد اتفاق شیعه و سنّی است و سند آن به ۳۵ نفر از اصـحـاب آن حـضرت می رسد۴۲۵ ـ قرآن و عترت را محور وحدت معرّفی کرده که اگر مـسـلمـانـان بـه هـر دوی آنها متمسّک شوند، گمراه و پراکنده نخواهند شد، از جمله در حجة الوداع فرمود:
... مـن دو گـرانـبـهـا در مـیـان شـمـا مـی گـذارم: ثـقـل اکـبـر، قـرآن اسـت و ثـقـل اصـغـر عـتـرت و دودمـان مـنـنـد؛ ایـن دو حـبـل اللّه (ریـسـمـان الهـی) انـد کـه اتصال میان شما و خدای بزرگ را برقرار می سازند.
و در بـازگـشـت از حـجة الوداع، امیرمؤمنان سلام اللّه علیه را در (غدیر خم) به امامت منصوب کرد تا پرچم هدایت خلق را به دست گیرد و انسجام و اتحادشان را حفظ کند:
حـسـن بـن طـریـف مـی گـویـد: بـه امـام حـسـن عـسـکـری (ع) نـامـه نـوشـتـم و پـرسـیـدم: ایـنکه رسـول خـدا(ص) بـه امـیرمؤمنان (ع) فرمود: (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیُّ مَوْلاهُ) معنای آن چیست؟ آن حضرت پاسخ داد: (معنایش این است که آن حضرت، علی (ع) را محور قرار داد تا حزب اللّه در هنگام تفرقه و پراکندگی به سبب او شناخته شوند.)۴۲۶
عـلاوه بـر ارکـان یاد شده، جهان اسلام از مشترکات فراوان دیگری نیز برخوردار است که به نوبه خود می توانند امّت اسلامی را متّحد و همسو کنند مانند:
ـ خانه خدا؛ قبله گاه همه مسلمانان جهان ؛
ـ حج ؛ کنگره عظیم و بین الملل اسلامی ؛
ـ اذان ؛ شعار همه روزه هر مرد و زن مسلمان ؛
ـ نماز، روزه ؛ عبادات روزانه، هفتگی و سالانه مسلمانان.
نکوهش تفرقه
زشـتـی و زیـانـبـار بـودن تـفـرقـه وا خـتـلاف، امـری بـدیـهـی و مـورد اتـفـاق عـقـل و شـرع اسـت و نـیـاز بـه دلیـل و برهان دیگری ندارد، در اینجا تنها برای تذکار به دو روایت از حضرت علی (ع) بسنده می کنیم:
۱ـ (اَلا اِنَّ الْبَقاءَ فِی الْجَماعَةِ وَ الْفَناءَ فِی الْفُرْقَةِ)۴۲۷
آگاه باشید که دوام و بقا در اجتماع و فنا و نیستی در تفرقه و جدایی است.
۲ـ (وَالْزَمـُوا السَّوادَ الاَْعـْظـَمَ فـَاِنَّ یـَدَاللّهِ مـَعَ الْجَماعَةِ وَ اِیّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَاِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّیْطانِ کَما اَنَّ الشّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ)۴۲۸
هـمـراه جـمـعـیـت انـبـوه (طـرفـدار حـق) بـاشید زیرا دست خدا با اجتماع است و از تفرقه و جدایی بـپـرهـیـزیـد، زیـرا انسان های تک رو به دام شیطان می افتند چنان که گوسفند از گله وا مانده طعمه گرگ می شود.
بـه امـیـد روزی که همه مسلمانان با تجمع بر گرد محورهای وحدت، از دوزخ تفرقه و جدایی رهـایـی یـابـنـد و در بـهـشـت اتـحـاد و وحـدت کـلمـه در مـسـیـر تکامل و قرب الهی ره پویند.
نظارت همگانی
یـکـی از ویـژگـی هـای زنـدگـی و تـمـدن صـنـعتی غرب انزواطلبی و بی تفاوتی نسبت به دیـگـران و جـهـان خـارج از زنـدگـی شخصی است.
اسلام با چنین دیدگاهی کاملاً مخالف است و اعـتـقـاد دارد کـه انـسـان بـایـد تـا حـدود زیـادی ـ خـارج از مـسـائل خـصـوصـی، خـانـوادگـی و سـرّی ـ از زنـدگـی هـمـنـوعان خود با خبر باشد، با آنان بـجـوشـد، درد دلشـان را گـوش کند و در غم و شادیشان شریک شود. حتّی او را در برابر همه افراد مسؤول می داند؛ رهبر بزرگوار اسلام، حضرت محمد(ص) می فرماید:
(کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ)۴۲۹
همه شما سرپرست [یکدیگر] و همه در برابر زیر دست خود مسؤولید.
ایـن احـسـاس مـسـؤولیـت، آرمـان (وحـدت اسـلامـی) را شـکـل می دهد و انسجام امّت را تا ابدیت، تضمین می کند، علاوه بر اینکه در تار و پود فطرت آدمی نیز ریشه دارد، چنانکه قرآن مجید می فرماید:
(کانَ النّاسُ اُمَّةً واحِدَةً...)۴۳۰
و سعدی با الهام از چنین تفکّری سروده است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند // که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار // دگر عضوها را نماند قرار
طرح نظارت عمومی
مـراقـبـت مـتعهّدانه مسلمانان نسبت به برادران و خواهران ایمانی خود، طرحی قرآنی است که به ماهیّت ایمان آنها بستگی دارد و با آن تداوم می یابد:
(وَ الْمـُؤْمـِنـُونَ وَ الْمـُؤْمـِنـاتُ بـَعـْضـُهـُمْ اَوْلِیـاءُ بـَعـْضٍ یـَاءْمـُرُونَ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَ یـَنـْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ...)۴۳۱
مـردان و زنـان بـا ایـمـان، برخی سرپرست [و یار و یاور] بعضی دیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
علاّمه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد:
مـؤ مـنـان ـ با همه فراوانی و گستردگی، از نظر تعداد و جنسیت ـ در حکم یک شخصیت واحدند و بـه هـمـیـن سـبب برخی سرپرستی و تدبیر امور دیگران را به عهده می گیرند و آنان را به خـوبـی هـا وا مـی دارنـد و از زشتی ها باز می دارند و چنین ولایتی در همه ابعاد اجتماعی جاری و ساری است.۴۳۲
این طرح استراتژیک اسلامی، در قالب نظارت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، ملّت نسبت به مـلت، مـلّت نـسـبـت بـه دولت و دولت نـسـبـت بـه مـلّت قابل بررسی است:
الف ـ نظارت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر
اعـضـای یـک خـانـواده، بـایـد نسبت به کارهای یکدیگر، نظارتی آگاهانه و دلسوزانه داشته بـاشـند و همدیگر را در راه بهینه سازی زندگی مادّی و معنوی یاری رسانند و موانع و مشکلات را مـرتـفـع سـازنـد و از هـیـچ کوششی دریغ نورزند. در این بین، نقش پدر، یعنی سر پرست خانواده بسیار اساسی تر و مهم تر است. در قرآن مجید می خوانیم:
(یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا قُوا اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً وَ قُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ...)۴۳۳
ای مؤمنان، خود و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن، انسان ها و سنگ ها است، نگه دارید!
امام علی (ع) در تفسیر این آیه می فرماید:
(عَلِّمُوا اَهْلیکُمْ الْخَیْرَ)۴۳۴ به خانواده خویش، خوبی بیاموزید.
آمـوزش نـیـکـی هـا کـه نـگـه دارنـده انـسان از آتش دوزخ است، از اجزاء اصلی تدبیر خانواده و نـظـارت بـر آن اسـت و هـمـه موظّفند تمام تلاش خویش را به کار گیرند تا خاندان خود را در مسیر خیر و صلاح دین و دنیا حرکت دهند و از شرّ و پلیدی بپرهیزانند تا گرفتار آتش فساد و تباهی و در نتیجه دوزخ قهر الهی نگردند.
ب ـ نظارت ملّت نسبت به دولت
کـارگـزاران دولتـی ـ اعـمّ از مدیران عالی، میانی و کارمندان جزء ـ ممکن است براثر درگیری شغلی، خواسته یا ناخواسته، دچار نوعی عملزدگی، انحراف، کم کاری و مانند آن شوند که به طور طبیعی، فساد اداری و حکومتی را در پی خواهد داشت.
از ایـن رو اسـلام، بـه صراحت از مسلمانان خواسته تا با چشم و گوش باز، همه کارهای دولت را زیـر نظر داشته باشند و در صورت مشاهده کم ترین تخلّف، کارگزاران را به اشتباهشان واقـف سـازنـد، همچنین نظریات اصلاحی خود را در همه زمینه ها در اختیار دولت گذارند و از هیچ گـونـه هـمـکـاری و خـیـرخواهی دریغ نورزند. چنین نظارتی نه تنها دخالت در کارهای دولت، کـارشـکـنی و مزاحمت محسوب نمی شود، بلکه از حقوق خدشه ناپذیر ملّی شمرده شده است و آن که راءی می دهد، حقّ نظارت هم دارد. به تعبیر امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه:
(...اَمّا حَقّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغیبِ...)۴۳۵
امـّا حـق مـن بـر شـمـا ایـن اسـت کـه بـه میثاق خود وفادار باشید و آشکارا و نهان (برای دولت) خیرخواهی کنید.
جـالب اسـت که امام (ع) نصیحت و نظارت ملّت را از حقوق مسلّم دولت می داند که آن، حق ندارد از چنین مسؤ ولیتی شانه خالی کند و این هم نباید از استیفای چنین حقّی طفره برود!
ج ـ نظارت دولت نسبت به ملّت
نـظـارت دولت بـر امـور مـلّت نـیز امری بدیهی است که نیاز به برهان ندارد و حتّی می توان گـفـت: فـلسـفـه وجـودی دولت را، نـظـارت، بـرنـامـه ریـزی و حـلّ و فصل کارهای مردم تشکیل می دهد که بدون آن، دولت و حکومت، مفهومی ندارد.
د ـ نظارت ملّت نسبت به ملّت
ایـن نـوع نـظـارت، اصـلی تـریـن و کـارسـازتـریـن است که در یک بسیج فراگیر و بادوام، فـردفـرد جـامـعـه اسـلامـی را نـسـبـت بـه هـمـکـیـشـان و هـمـنـوعـان خـود، مـسـؤ ول مـی دانـد و ضـمـن شـخـصـیـت دادن بـه افـراد، بـه آنـان حـق مـی دهـد کـه در مـحـدوده عـقـل و شـرع، بـر کـارهای دیگران، نظارت کنند و دلسوزانه و خردمندانه آنان را از زشتی ها باز دارند و به سوی نیکی ها سوق دهند.
قرآن مجید، امتیاز سودمند مؤمنان از دیگران را (توصیه به حق) می داند و می فرماید:
(...اَلَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ...)۴۳۶
(تـواصـی بـه حـق) بـدین معناست که برخی از مؤمنان، برخی دیگر را به پیروی از حق و ادامـه آن سـفـارش کـنـنـد و چـنـیـن کـاری وسـیـعـتـر از امـر بـه مـعـروف و نـهـی از مـنـکـر اسـت و شامل عقائد و افکار و هر ترغیب و تشویقی نسبت به کارهای شایسته می شود.۴۳۷
نظارت کارشناسانه
با توجه به آنچه گذشت، شاید این توهّم پیش آید که اسلام به هر کس و در هر موقعیت علمی و اجتماعی اجازه می دهد که در همه کارها دخالت کند و اظهار نظر نماید.
برای رفع چنین توهّمی می گوییم: نظارت همگانی به معنای دخالت همه افراد ـ اعم از دانا و نـادان ـ نـیست ؛ زیرا این روش نه شدنی است و نه صورت شرعی دارد؛ بلکه مراد از (نظارت هـمـگـانـی) اظـهـار نـظـر کـارشـنـاسـانـه از سـوی مـتـخـصـصان و آگاهان جامعه است که ضمن مـعـقـول بـودن، قـطـعـاً در بـهـیـنه سازی اوضاع اجتماعی، کارساز خواهد بود، چنانکه حضرت صادق (ع)، پیرامون (امر به معروف و نهی از منکر) ـ که بخشی از (نظارت همگانی) است ـ می فرماید:
آمر و ناهی باید آگاه، عادل و خوش برخورد باشد.۴۳۸
در قرآن مجید نیز آمده است:
(وَ لْتـَکـُنْ مـِنـْکـُمْ اُمَّةٌ یـَدْعـُونَ اِلَی الْخـَیـْرِ وَ یـَاءْمـُرُونَ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَ یـَنـْهـَوْنَ عـَنـِ الْمُنْکَرِ)۴۳۹
گـروهـی از شـمـا بـایـد (مردم را) به خیر و صلاح دعوت کنند و به خوبی ها فرمان دهند و از بدی ها باز دارند.
پر واضح است که این گروه باید دارای شرایط نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر باشند.
اصول نظارتی
در معارف اسلامی سر فصل هایی وجود دارد که به طور مستقیم با نظارت همگانی مرتبط است و بـسـیـاری از آنـهـا از اصـول خـدشـه نـاپـذیـر اسـلام نـیـز بـه حـسـاب مـی آیـد و اهـمـّیـت اصل نظارت را دو چندان می کند، برخی از آنها بدین قرار است:
۱ـ اهتمام به امور مسلمانان
ضرورت و اهمیّت اصل (اهتمام) به حدّی است که در حدیث مشهور پیامبراکرم (ص)، تارک آن از زمره مسلمانان خارج است:
(مـَنْ اَصـْبـَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ)۴۴۰
هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، از آنان نیست و هر کس بشنود مردی مسلمانان را به یاری می طلبد و اجابتش نکند، مسلمان نیست.
۲ـ امر به معروف و نهی از منکر
ایـن اصـل از بـزرگ ترین اصول نظارتی اسلام است که در گستره وسیعی مسلمانان را موظّف می کند بر اعمال و گفتار یکدیگر نظارت کنند و در صورت مشاهده خلاف، به اصلاح آن اقدام نـمـایـنـد.
هـمـیـنـطـور ایـن اصـل، از ویژگی های لا ینفکّ مؤمنان است که در تحکیم احکام اسلام و (فـضـیـلت زایـی) و (رذیـلت زدایـی) جـامـعـه اسـلامی، نقشی عظیم دارد و مهم ترین بخش نظارت همگانی را نیز تشکیل می دهد.
۳ و ۴ ـ اخوت و اصلاح
این دو اصل نیز بر ضرورت نظارت تاءکید دارد، قرآن مجید درباره آن دو می فرماید:
(اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَیْنَ اَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)۴۴۱
همانا مؤمنان، برادر یکدیگرند، پس دو برادر خویش را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه سازید، شاید مورد رحمت (خدا) واقع شوید.
حضرت صادق (ع) با عنایت به اصل اصلاح می فرماید:
(اِنَّمـَا الْمـُؤْمـِنـُونَ اِخـْوَةٌ بـَنـُوأَبٍ وَ اُمٍّ فـَاِذا ضـَرَبَ عـَلی رَجـُلٍ مـِنـْهـُمْ عـِرْقٌ سـَهـَرَ لَهُ الاْ خَرُونَ)۴۴۲
هـمـانـا مـؤ مـنـان بـرادر و فـرزنـدان یک پدر و مادر هستند و هرگاه یکی از آنها دچار دردی شود، دیگران به خاطر او بی خواب می شوند.
هـمـچنین آن حضرت بودجه ای را به این امر اختصاص می داد و افرادی را ماءمور می کرد که میان شیعیان را سازش دهند.۴۴۳
۵ـ شورا
اصـل مشورت هم در میان مردم و هم در ارتباط ملت و رهبری مورد تاءکید قرآن است: در جایی، مؤمنان واقعی را با ویژگی مشورت می ستاید و می فرماید:
(وَ اَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ...)۴۴۴
مؤمنان در کارهایشان با هم مشورت می کنند.
و از سویی دیگر به پیامبر(ص) دستور می دهد: تا با مردم، مشورت کند:
(وَ شاوِرْهُمْ فِی الاَْمْرِ...)۴۴۵
در کارت با مردم مشورت کن.
۶ـ سود رسانی
مسلمانان نه تنها موظفند از زیان رسانی به همکیشان و همنوعان خود،خودداری ورزند، بلکه لازم اسـت تـلاش کنند در حد توان به یکدیگر سود رسانند و خیر و برکاتشان نصیب دیگران شود ایـن مـوضـوع در اسـلام تـا آن انـدازه مـورد عنایت است که ملاک محبوبیت مردم در پیشگاه خدا قرار گرفته است و حضرت صادق (ع) می فرماید:
(سُئلَ رَسُولُ اللّهِ(ص) مَنْ اَحَبُّ النّاسِ اِلَی اللّهِ، قالَ: اَنْفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ)۴۴۶
از رسـول خـدا(ص) پـرسـیـدنـد: مـحـبـوب تـریـن مـردم، نزد خدا کیست ؟ پاسخ داد: آن که بیش از دیگران به مردم سود رساند.
این اصل نیز در ارتباط مستقیم با نظارت همگانی قرار دارد.
یـادآور مـی شـویـم کـه مـوضـوعـات مـتـعـددی چـون انـفـاق، احـسـان، صـله رحـم و... در ردیـف اصول نظارتی قرار دارند که به علت عدم گنجایش درس به آنها نپرداختیم.
پی نوشت ها:
۴۱۱ ـ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۶۶.
۴۱۲ ـ همان، ج ۲۸، ص ۱۰۴.
۴۱۳ ـ انعام (۶)، آیه ۱۵۹.
۴۱۴ ـ روم (۳۰)، آیات ۳۱ ـ ۳۲.
۴۱۵ ـ مثنوی هفت اورنگ، جامی، به تصحیح مدرس گیلانی، ص ۵۵۰.
۴۱۶ ـ آل عمران (۳)، آیه ۱۰۳.
۴۱۷ ـ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۴۸.
۴۱۸ ـ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۶۱.
۴۱۹ ـ آل عمران (۳)، آیه ۶۴.
۴۲۰ ـ صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۷۰.
۴۲۱ ـ حشر(۵۹)، آیه ۷.
۴۲۲ ـ مجمع البیان، ج ۹ ـ ۱۰، ص ۳۹۲.
۴۲۳ ـ انفال (۸)، آیه ۴۶.
۴۲۴ ـ بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۸۵.
۴۲۵ ـ المیزان، ج ۳، ص ۳۷۹.
۴۲۶ ـ بحارالانوار، ج ۳۷، ص ۲۲۳.
۴۲۷ ـ همان، ج ۳۲، ص ۳۶۰.
۴۲۸ ـ نهج البلاغه، ج ۱۲۷، ص ۳۹۲.
۴۲۹ ـ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۸.
۴۳۰ ـ بقره (۲)، آیه ۲۱۳.
۴۳۱ ـ توبه (۹)، آیه ۷۱.
۴۳۲ ـ المیزان، ج ۹، ص ۳۳۸.
۴۳۳ ـ تحریم (۶۶)، آیه ۶.
۴۳۴ ـ الترغیب و الترهیب، ج ۱، ص ۱۲۱.
۴۳۵ ـ نهج البلاغه، خطبه ۳۴، ص ۱۱۴.
۴۳۶ ـ عصر(۱۰۳)، آیه ۳.
۴۳۷ ـ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۷.
۴۳۸ ـ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۰۳.
۴۳۹ ـ آل عمران (۳)، آیه ۱۰۴.
۴۴۰ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۴.
۴۴۱ ـ حجرات (۴۹)، آیه ۱۰.
۴۴۲ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۵.
۴۴۳ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۲۰۹.
۴۴۴ ـ شوری (۴۲)، آیه ۳۸.
۴۴۵ ـ آل عمران (۲)، آیه ۱۵۹.
۴۴۶ ـ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۴.
نظر شما